روشاروشا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

روشای مامان و بابا خوش اومدی

10 و 11 ماهگی روشا کوچولوووو

1393/4/24 3:48
نویسنده : مامان
1,285 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنینم روشای من ، امروز10 ماه و27 روزه شدی..



توی این مدت شیرین کاریهات بیشتر شده و به شکل محسوسی بزرگ شدنت رو مامان وبابا دارن میبینن

بابایی نریمان اونقدر خوب ازت مراقبت می کنه که مامان با خیال راحت به کارای بیرون خونه میرسه

وفکر کنم تو بابایی رو بیشتر از من دوست داری ی یخطاخطا بابایی توی هر حالتی تو رو میخندونه ولی تو توی هر حالتی مامانو که میبینی یاد می می میفتی....................غمناک

بگذریم..و اما

شیرین مامان توی این مدت ( 10 ماهگیت ) با در آوردن دندون دوم یه بار دیگه مامان و بابا رو خوشحال کردی ، الهی فدات شم کلمه "نه" رو خیلی خوشکل میگی (به تقلید از مامان وقتی کار اشتباه میکنینهنه) ،

و اما توی 11 ماهگیت مروارید سوم رو در آوردی و دیگه اینکه بدون کمک پا می شی میشینی...کلمه ی آب رو به محض دیدن هر لیوانی میگی و اونقدر درخواست آب می کنی خوشمزهخوشمزه و آب میخوری تا اینکه مامان خسته میشه و با اخم درخواستت رو رد میکنهقهرقهر....

و اینکه گل دختر مامان یه وقتایی توی غذا خوردن با مامان و بابا شریک میشه وخانواده 3 نفری سر یک میز با هم غذا نوش جان می کنیم.

  دیگه اینکه با زدن دستت به دهنت صدای آ آ آ آ در میاریگیج

و همچنان علاقه مند به اخبار ورزشی کنار بابایی مهربونت..

و ..............

بالاخره.....سینه سری رو یاد گرفتیخواب آلودخواب آلود

 

روشا بعد از خوردن صبحانه ی انگشتی که حسابی خودشو کثیف کرد و مامان با عرض شرمندگی ایشون رو توی ظرفشویی شست

هیس


اشکال مختلف استفاده ی بابایی و روشا از روروک

 

 

دخمل کنجکاو مامان که توی هر سوراخی میره و سرانجام گیر میکنه

 

 

از بلندی کمک گرفتن عسل مامان و ایستادنش

بوس

 

روشا و رستا (گل گلی خاله مریم دوست مامانی و عمو وحید)

اینقدر بهتون خوش گذشت که جفتتون از صبح تا 7 بعد از ظهر نخوابیدینتعجب

 

و اینم عسل مامان در حالی که لباس و گیره ست کار دست مامان مبتدی رو پوشیده

و صندل کار دست خاله وداد که همیشه حسابی به دخملی میرسهجشنجشن

 


 

پسندها (5)

نظرات (7)

مامان افسانه
24 تیر 93 9:57
هزااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار ماشاالله زنده باشی خوشگل خانممممممممممممم
مامان
پاسخ
سلامت باشی مامان دنیا مرسی
سولماز
26 تیر 93 10:36
سللللللللللللللللام روشا جونی . ماشالله چه خانومی شدی .... عزیزم ...... کاش میتونستم اون لپ های خشکل و خوردنی رو بخورم ..
مامان
پاسخ
مرسی مامان جون آیناز خوشکله رو از طرف ما ببوس
خاله مریم
27 تیر 93 21:42
روشای مهربونم من و رستا از داشتن شما و مامان مهربونت خیلی خوشحالیم ماشا اله به این گل ناز
مامان
پاسخ
مرسی خاله مریم گل ، روشا و مامانش عاشق شما و رستا جووون هستن
مامان افسانه
30 تیر 93 0:31
سلام دوست گلم ممنون ازت با افتخار لینک شدید
مریم مامان دیبا
1 مرداد 93 17:16
سلام عزیز خاله ماشالا ناز بودی عزیزم ناااااااازتر شدی عسلم وای ندا جون عاشق اون عکسش شدم که زیر مبل گیر کرده و نگاه به دوربین می کنه ببوسش بجام
مامان
پاسخ
ممنونم مریم جون روشا حسابی شیطونی می کنه اینم یه نمونشه
مامان فرخنده
13 مرداد 93 15:56
قربونت بشم چقدر نازتر شدي عزيزززززززززززم وكلي بزرگ شدي خاله جون از زير مبل چي ميخواستي كه رفتي اون زير لباست وگل سرت در عكس آخر خيلي خيلي بهت مياد
مامان
پاسخ
مرسی خاله جون چشماتون قشنگ میبینه
مامان یاغمور
28 مرداد 93 23:04
پلک جهان می پرید دلش گواهی میداد اتفاقی می افتد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد تولدت مبارک
مامان
پاسخ
مرسی مامان مهربون مرسی به ما سر زدین