روشاروشا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

روشای مامان و بابا خوش اومدی

روشا و عروسی خاله میراد

روشای مامان دختر گلم امید زیبای زندگی مامان وبابا تازه  4 روز بود که وارد 12 ماهگی وارد شده بودی که خاله میراد و عمو میثم با هم ازدواج کردن... نفس نازنین من چقدر که بهمون خوش گذشت و چقدر دختر خوبی بودی و حسابی از این بغل به اون بغل شدی و بغل همه هم می خندیدی ... آخرای عروسی هم خوابت برد روشا با پسر خاله رادوین ...
9 شهريور 1393

10 و 11 ماهگی روشا کوچولوووو

دختر نازنینم روشای من ، امروز10 ماه و27 روزه شدی.. توی این مدت شیرین کاریهات بیشتر شده و به شکل محسوسی بزرگ شدنت رو مامان وبابا دارن میبینن بابایی نریمان اونقدر خوب ازت مراقبت می کنه که مامان با خیال راحت به کارای بیرون خونه میرسه وفکر کنم تو بابایی رو بیشتر از من دوست داری ی ی بابایی توی هر حالتی تو رو میخندونه ولی تو توی هر حالتی مامانو که میبینی یاد می می میفتی.................... بگذریم..و اما شیرین مامان توی این مدت ( 10 ماهگیت ) با در آوردن دندون دوم یه بار دیگه مامان و بابا رو خوشحال کردی ، الهی فدات شم کلمه "نه" رو خیلی خوشکل میگی (به تقلید از مامان وقتی کار اشتباه میکنی ) ، و اما توی 11 ماه...
24 تير 1393

سفر به تهران و رویش دندان روشا

مامانی و روشا یه سفر کوچولو به خونه ی مامان فهیمه و بابا کاظم داشتن   دقیقا یه روز بعد از رسیدنمون اولین دندون نفس مامان دراومد درست روزی که عسلم 9 ماه و یک روزه شد و مامان وبابام و خاله میراد که نظاره گر هیچ کدوم از پیشرفتهای روشا نبودن حسابی خوشحال شدن  و مامان فهیمه یه آش دندونی خوش مزه واسه روشا جیگری درست کرد   دختر مامان هم که خوش اشتهاییش گل کرده بود چنان قلم اشش رو می خورد که انگار بار دهمه قلم میخوره اینم چندتا عکس که عمو مهرداد (همسر خاله وداد ) که روشا به شکل عجیبی دوسش داره ، از روشا  و رادوین (پسر خاله )  توی پارک کنار خونه ی مامان اینا گرفته... روشا و خاله...
15 خرداد 1393

روشای 9ماهه و شیرین کاریهاش

دختر نازنینم ، نفس مهربونم خیلی وقت بود که نمی تونستم به وبلاگت بیام هنر بابایی امروز بالاخره موفق شدم و تونستم زمانی رو به وبلاگ عسلم اختصاص بدم روشای مامان از فروردین 93 به بعد یه سری پیشرفتها داشتی که حسابی مامان ندا و بابا نریمان مهربونو خوشحال کرده و به لحظه لحظه ی زندگیمون روح داده... عزیز قشنگم روشای مامان ، شما 9 اردیبهشت 93 خیلی خوب یاد گرفتی دست بزنی و به محض اینکه هر کس بهت میگه دست دست کلی واسش دست میزنی   در ادامه مطالب بقیه ی شیرین کاریای نفس مامان رو ببینید     وحسابی رقاص شدی و به محض شنیدن هر آهنگی شروع به رقصیدن می کنی و همینطور به محض شنیدن کلمه خداح...
15 خرداد 1393

بدون عنوان

سال 1393 مبارک امسال زیباترین نوروز زندگیم بود بزرگترین هدیه ی خدا کنار من و نریمانه و یک دنیا ذوق بابت کارای جدیدی که عسل مامان یاد گرفته و روز به روز بزرگتر میشه. پروزدگارا بابت این هدیه ی زیبا ممنونم.           روزای قبل از نوروز خیلی مشغول بودم خونه تکونی از یه طرف ، رسیدگی به دختر گلم که جدیدا یه خورده اهل نق زدن شده و همش میخواد تو دل مامان باشه از طرف دیگه باعث شد که نتونم به وبلاگ گل نازم سر بزنم . من گیر خونه تکونی و روشا خانووووم در حال شیطونی     امسال چهارشنبه سوری من بودم و گل مامان و بابایی و عمو حامد(همسایه مهربون که روشا خ...
25 فروردين 1393

بدون عنوان

دختر خوبم بابت تمام  لحظات خوشی که به من و بابا هدیه دادی ازت ممنونیم امیدوارم همیشه سلامت باشی روشای مامان الان که داری این مطلب رو میخونی بدون که توی این روزا با ارزشترین با ارزشترین ها برای ندا و نریمان بودی.   توی اینمدت دخترم چندتا کار جدید یاد گرفت.. اولا که وقتی گشنه ست خیلی واضح میگه مامان ثانیا وقتی خیلی سر حال و با بابا نریمان در حال بازی و شادی واضح تر میگه بابا و انگشت شصت پاشو میخوره... روی شکم میخوابه... با عروسکش کشتی میگیره البته بعد از حمام...   ...
21 فروردين 1393